باغ سیب

سین مثل سیب، سین مثل سرخ، سین مثل سر

باغ سیب

سین مثل سیب، سین مثل سرخ، سین مثل سر

مشخصات بلاگ

سلام علیکم
قربان صفایتان،
میوه چینی از باغ سیب با خودتان.
قدمتان به روی چشم
خیلی خیلی خوش آمدید
دانشجوی
دانشگاه اباعبدالله

محبوب ترین مطالب

حاتمی‌کیا: نشان نوکری کریمه اهل بیت سلام الله علیها نصیب من شد.

خوب نوکری شدی، نوکری این آستان سروری تمام عالم است.

ای ول داری آقای حاتمی کیا...

ـ

امیدوارم خداوند این کارگردان را با شهدا محشور کند.

ـ

بابک حمیدیان:

"من سر سفره‌ای بزرگ شده‌ام که حرمت اسطوره‌های این سرزمین در آن نگاه داشته شده است."

وی پس از بوسه زدن بر چادر همسر شهید وصالی:

"دامن پاک مادران و همسران شهدا هیچگاه نمی‌گذارد که ما غافل باشیم."

مریلا زارعی:

سیمرغ برای من اشک مادری است که سال‌ها در انتظار بازگشت حتی یک بند انگشت فرزندش است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پی نوشت:

سلام آقای رئیس جمهور، یک سؤال؛ شما بودید که گفتید: "هنرمند ارزشی و غیر ارزشی ندارد؟"

نیازی به پاسخ نیست، فهمیدیم که دارد؛ هنرمند ارزشی دارد خوبش را هم دارد، این یعنی هنرمند ارزشی.

  • تخریب چی

امام  علی علیه السلام:

«کُونُوا عَلی قَبول العَمَلِ أشَدَّ عِنایةً منکُم عَلَی العَمَل»

به قبولی عمل، بیش از اصل عمل توجّه داشته باشید.

بحارالانوار، ج1، ص173

 بزرگی می فرمود که گاهی عمل انسان را می پذیرند و گاهی هم خود انسان را!

 

  • تخریب چی
برای سخنرانی دعوت شده بودم.

یک ویلچری در حالی که روی ویلچرش نشسته بود، به من که رسید سلامی کرد و گفت:

«عجب عطری زده اید! عطرتون رو می خوام»

سلامش کردم و گفتم:«من یک شیشه عطر برات می خرم»

گفت:«همین را بده»

او سفت گفت بده من هم ندادم، بالاخره یک جوری بنده خدا رو پیچوندم.

توی راه نیاز به دستشویی پیدا کردم، یه جایی پیدا شد، همین که خواستم بلند بشم شیشه ی عطر افتاد و از سوراخ رفت پایین!

بدون این که بیرون برم همون جا زدم زیر گریه! با خودم گفتم:

«چیزی که در راه خدا ندی جای بهتری از اینجا نداره، تو آدمی! بنده خدا پاهاشو توی جبهه داده حالا تو...!»

هی به خودم فحش دادم و دو سه تا سیلی به خودم زدم و باز شروع کردم که:

«ای خاک به سرت تو، وزیر یک مملکت هستی و اینجوری...»

رفتم جلسه ی سخنرانی، همین که خواستم از درب سالن وارد بشم، میزبان جلومو گرفت و گفت:

«من یه شیشه عطر برای شما گذاشته بودم کنار، بفرمایید.»

تشکر کردم و اومدم نشستم، عطر شبیه همون عطری بود که افتاد توی سوراخ... .

 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پی نوشت:

1. گاهی یک برخورد آدم موجب می شود که به اندازه ی یک سال رشد کند و البته گاهی هم با یک برخورد آدم چندین سال عقب می افتد؛ حاج آقای فاطمی نیا از قول علامه ی طباطبایی رحمة الله می فرمود که: «گاهی یک عصبانیت انسان را به اندازه ی بیست سال عقب می اندازد.»

2. خداوند گاهی برای انسان کلاسی تربیتی می گذارد که نه توی حوزه هست نه توی دانشگاه؛ خدا قسمت کنه.

 

 

 

 

  • تخریب چی

در جنگ صفین تا مرز شهادت پیش رفت و جانباز شد، بیش از پانزده بار با پای پیاده رفتن به رفتن به سفر حج، حال و هوای خاص دعاها و مناجات هایش و چه و چه همه را در کارنامه ی شمر نوشته اند.

مالک شاگرد دیگر مکتب حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است که چنین شد که حضرت درباره ی وی فرمودند:«آن جا که با حق است، سخن او را بشنوید، و از او اطاعت کنید، او شمشیری از شمشیرهای خداست، که نه نیروی آن کُند می شود، و نه ضربت آن بی اثر است.»

خب، چه شد که در کربلا عده ای نمازخوان بدترین جنایت های تاریخ بشریت را انجام داده اند؟

اگر یک مذهبی مبارزه با نفس نکند، ممکن است جنایت هایی بکند که از کفار هم برنمی آید، مبارزه با نفس برای این است که کسانی مثل تروریست های سوریه درست نشوند.

چرا قابیل که اهل عبادت بود یکباره دست به جنایت زد؟!

چرا اولین جنگ بشریت بین دوخداپرست بود؟!

چه شد که در کربلا عده ای نمازخوان بدترین جنایت تاریخ بشر را انجام دادند؟!

همه ی خوبی ها بدون زیر پا گذاشتن نفس سرانجام از دست می روند!

اگر مبارزه با هوای نفس نکنیم، ممکن است تمام مهربانی ها و خوبی های ما در خدمت هوای نفس ما قرار گیرد؛ در واقع نفس امّاره بالسوء سوار ماست و دارد از همه ی خوبی های ما به نفع خودش استفاده می کند.

دشمن تو بدی های تو نیست!

دشمن تو رفتارهای بد تو هم نیست!

دشمن تو نفس تو است؛ همان نفسی که برخی از اوقات از تو کارهای خوب می خواهد، و با همان کارهای خوب تو را به جهنم می برد! همان طور که شش هزار سال عبادتِ ابلیس، او را از جهنم نجات نداد.

لذا انسانی که وجوه مثبت و خوبی هایی دارد، اگر نفس خود را زیر پا نگذاشته باشد، خوبی ها و زیبایی هایش سرانجام به بدی و زشتی تبدیل خواهند شد.

و ای عزیز تو هم بدان که اگر خود را شیعه ی امیرالمؤمنین علیه السلام میدانیم، قدری باید خودت را جمع و جور کنیم، چرا که خدا فقط یک امام حسین علیه السلام داشت تا به شمر نشان بدهد، تو شمری! ولی برای همه ی ما که نمی تواند یک امام حسین علیه السلام آماده کند، تا ما خودمان را نشان بدهیم.

آری ما هم شمر بالقوه ای هستیم که اگر دستمان از دامن ولایت رها شود، عاشورای دیگری رقم خواهد خورد.

وادی، وادی امتحان است و انتخاب با توست، کدام را می پسندی؟

مالک شدن یا شمر شدن را.

 

 

  • تخریب چی

شب وفات ـ و شاید هم شهادت ـ حضرت معصومه سلام الله علیها بود که روضه شروع شد، با گریز مداح به روضه ی مادر بی نشان سلام الله علیها؛ مویرگ های چشمش هم پاره شد؛ تازه فهمید که خون گریه کردن یعنی چه!

 

 

  • تخریب چی

تلظی؛ یعنی آن قدر بی حس و بی جان و بی رمق است که فقط و فقط گاهی دهان باز و بسته می کند.

خیال کن ماهیِ بیرون از آب را.

تلظی یعنی؛ علی اصغر سلام الله علیه

 

  • تخریب چی

رمز حمله که اعلام شد، همه قمقمه هاشون رو خالی کردن!

رمز حمله این بود: یاابالفضل

 

  • تخریب چی

وقتی هشتصد پوند مواد منفجر شد، از او حتی یک تکه گوشت هم باقی نماند.

تخریب چی بود.

 

  • تخریب چی

گفتم لذت و شعفم را از دیدن این روایت به شما هدیه کنم:

یونس ابن یعقوب از امام صادق علیه السلام نقل کرده است:«در خصوص مؤمنان، هر بدنی که چهل روز آسیبی به آن وارد نشود، ملعون است و دور از رحمت خداوند.

گفتم: واقعاً ملعون است؟

فرمودند: بله.

گفتم:

واقعاً؟

باز فرمودند: بله.

پس چون امام علیه السلام سنگینی مطلب را برای من مشاهده کردند، فرمودند:

ای یونس! از جمله ی بلا و آسیب به بدن همین خراش پوست و ضربه خوردن و لغزیدن و یک سختی و خطا کردن و پاره شدن بند کفش و چشم درد و مانند این ها است، نه لزوماً مصیبت های بزرگ.

مؤمن نزد خداوند بافضیلت تر و گرامی تر از آن است که بگذارد چهل روز بر او بگذرد و گناهان او را پاک ننماید؛ ولو به یک غم پنهان در دلی، که او نفهمد این غم از کجا حاصل شده است.

به خدا قسم، وقتی یکی از شما سکه های درهم را در کف دست وزن می کند و متوجه نقصان آن شده و غصه دار می شود، سپس دوباره وزن می کند و متوجه می شود که وزنش درست بوده، همین غصه ی کوتاه و گذرا موجب آمرزش برخی از گناهان اوست.»

7الوسائل:518/11 ج 21البحار:354/76 ج عن کنز الکراجکی: ص 63 باسناده عن یونس بن یعقوب

 

  • تخریب چی

ترکش حرکت کرد، مرد شهید شد.

علت ترکش نبود، توفیق داشت.

 

  • تخریب چی