باغ سیب

سین مثل سیب، سین مثل سرخ، سین مثل سر

باغ سیب

سین مثل سیب، سین مثل سرخ، سین مثل سر

مشخصات بلاگ

سلام علیکم
قربان صفایتان،
میوه چینی از باغ سیب با خودتان.
قدمتان به روی چشم
خیلی خیلی خوش آمدید
دانشجوی
دانشگاه اباعبدالله

محبوب ترین مطالب

۵ مطلب با موضوع «بفرمایید سیب (سفره اباعبدالله)» ثبت شده است

"من الغریب الی الحبیب...

ای حبیب، تو قرابت ما را به رسول خدا صلی الله علیه و آله می دانی و بیشتر و بهتر از دیگران ما را می شناسی، تو مرد فطرت و غیرتی، خودت را از ما دریغ مکن."

و حبیب بود که نمی دانست در پاسخ نامه ی مولایش چه کند؛ خواست بنویسد؛ بنویسد من الغریب الی حبیب، تو حبیب منی، چشمان حبیب غریب بودنت را نبیند دید تاخیر در رفتن رخ خواهد داد، خواست به قاصد بگوید، بگوید خود که همه ی هستی ام را از شما دریغ نمی کنم، دید زمان وصل دیر می شود، خواست بگوید در راهم، صبرِ
دیر رسیدن نبود.

در چشم بر هم زدنی، محاسنش را خضاب کرد، لباس نو بر تن کشید و همان طور که وعده کرده بود سحرگاه در دروازه شهر اسبش را از غلام خویش گرفت و شتافت.

از آن طرف امام بود که دلتنگ، عَلَمی را برای مرد فطرت و غیرت امانت نگه داشته بود و چشم به راه، حبیبش را انتظار می کشید.

انتظار می کشید.

انتظار...

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پی نوشت:

1. داخل گیومه: نامه ی کوتاه حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام است که به حبیب بن مظاهر نوشته اند، غوغاست.

2. انتظار؛ امروز هم کسی به ما نامه زده است که: من الغریب الی الحبیب؛ خودمان را از او دریغ نکنیم.

 

 

  • تخریب چی

در جنگ صفین تا مرز شهادت پیش رفت و جانباز شد، بیش از پانزده بار با پای پیاده رفتن به رفتن به سفر حج، حال و هوای خاص دعاها و مناجات هایش و چه و چه همه را در کارنامه ی شمر نوشته اند.

مالک شاگرد دیگر مکتب حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است که چنین شد که حضرت درباره ی وی فرمودند:«آن جا که با حق است، سخن او را بشنوید، و از او اطاعت کنید، او شمشیری از شمشیرهای خداست، که نه نیروی آن کُند می شود، و نه ضربت آن بی اثر است.»

خب، چه شد که در کربلا عده ای نمازخوان بدترین جنایت های تاریخ بشریت را انجام داده اند؟

اگر یک مذهبی مبارزه با نفس نکند، ممکن است جنایت هایی بکند که از کفار هم برنمی آید، مبارزه با نفس برای این است که کسانی مثل تروریست های سوریه درست نشوند.

چرا قابیل که اهل عبادت بود یکباره دست به جنایت زد؟!

چرا اولین جنگ بشریت بین دوخداپرست بود؟!

چه شد که در کربلا عده ای نمازخوان بدترین جنایت تاریخ بشر را انجام دادند؟!

همه ی خوبی ها بدون زیر پا گذاشتن نفس سرانجام از دست می روند!

اگر مبارزه با هوای نفس نکنیم، ممکن است تمام مهربانی ها و خوبی های ما در خدمت هوای نفس ما قرار گیرد؛ در واقع نفس امّاره بالسوء سوار ماست و دارد از همه ی خوبی های ما به نفع خودش استفاده می کند.

دشمن تو بدی های تو نیست!

دشمن تو رفتارهای بد تو هم نیست!

دشمن تو نفس تو است؛ همان نفسی که برخی از اوقات از تو کارهای خوب می خواهد، و با همان کارهای خوب تو را به جهنم می برد! همان طور که شش هزار سال عبادتِ ابلیس، او را از جهنم نجات نداد.

لذا انسانی که وجوه مثبت و خوبی هایی دارد، اگر نفس خود را زیر پا نگذاشته باشد، خوبی ها و زیبایی هایش سرانجام به بدی و زشتی تبدیل خواهند شد.

و ای عزیز تو هم بدان که اگر خود را شیعه ی امیرالمؤمنین علیه السلام میدانیم، قدری باید خودت را جمع و جور کنیم، چرا که خدا فقط یک امام حسین علیه السلام داشت تا به شمر نشان بدهد، تو شمری! ولی برای همه ی ما که نمی تواند یک امام حسین علیه السلام آماده کند، تا ما خودمان را نشان بدهیم.

آری ما هم شمر بالقوه ای هستیم که اگر دستمان از دامن ولایت رها شود، عاشورای دیگری رقم خواهد خورد.

وادی، وادی امتحان است و انتخاب با توست، کدام را می پسندی؟

مالک شدن یا شمر شدن را.

 

 

  • تخریب چی

شب وفات ـ و شاید هم شهادت ـ حضرت معصومه سلام الله علیها بود که روضه شروع شد، با گریز مداح به روضه ی مادر بی نشان سلام الله علیها؛ مویرگ های چشمش هم پاره شد؛ تازه فهمید که خون گریه کردن یعنی چه!

 

 

  • تخریب چی

تلظی؛ یعنی آن قدر بی حس و بی جان و بی رمق است که فقط و فقط گاهی دهان باز و بسته می کند.

خیال کن ماهیِ بیرون از آب را.

تلظی یعنی؛ علی اصغر سلام الله علیه

 

  • تخریب چی

دائم برمی گشت و تیکه ای نثارش می کرد:

«شما هم کُشتید ما را با این روضه خونی ها، بسه دیگه! کل سال رو تبدیل کردین به عزا!»

گوشه ی نگاهش را به او انداخت و گفت:

«نشاط بعد از هیئت را با هیچ چیز عوض نمی کنم.»

 

  • تخریب چی